صحبت های آقای عطا الله مهاجرانی ، فارغ از پراکنده گویی و استدلالهای بی اساس که پایه در دوران طلایی داشت ، حامل پیامی بسیار روشن و مهم بود . نباید بیتفاوت از کنارش گذشت . به عنوان مثال شما مادری را متصور شوید که با هزار امید و آرزو کودکی را ۹ ماه در شکم حمل میکند . وقتی به دنیا می آید ، با چه شور و هیجانی او را در آغوش میکشد . از همان ابتدا آرزو میکند که فرزندش یا دکتر شود و یا مهندس . به تنها چیزی که فکر نمیکند اینست که احتمال دارد همین کودک روزی که بزرگ شود ، خون هزاران هزار انسان بیگناه را بریزد . یک بچه هرچقدر هم که قاتل باشد برای مادر اولاد است و دوست داشتنی است . پدر و مادرش با مريضيش مريض ، و از مرگش سوگوار میشوند . چه کسی میتواند بگوید زمانی که خفاش شب را به دار میزدند ، مادرش خوشحال بود ؟؟ یا زمانی که سعید حنایی را میکشتند ، مادرش بساط عیش و عشرت به پا کرده بود ؟؟ هر دو این مادران در آن لحظه به تنها چیزی که فکر نمیکردند ، جنایتکار بودن فرزندانشان بود . این حکایت در واقع برای کسانی که خود را از بنیانگزاران این نظام و متولیان او میدانند به همان اندازه صادق است . از اضمحلالش ناخشنود میشوند و تا آخرین لحظه میکوشند که فرزند را هرچقدر هم که جانی و آدم کش اصلاح کنند . اما آن چیزی که برای ما مهم است نه سخنان آقای مهاجرانی است ، و نه طراحان اپوزیسیون های جعلی . برای ما فصل اللخطاب سخنان راهبران جنبش ، آقایان موسوی و کروبی است . آنان خود به خوبی در یافته اند که مردم از این نظام عبور کرده اند و خواهان برقراری یک نظام سکولار ، عقلانی و انسانی بر مبنای حقوق و موازین بشری هستند . روز ۲۵ بهمن ماه گواه این مدعاست . بعد از حماسه ۲۵ بهمن و شعارهای ساختار شکن بر عليه اصل ولایت مطلقه فقیه و نفی دیکتاتوری ، آقایان موسوی و کروبی از مردم قدردانی کردند و آنرا حرکتی عظیم برای جنبش دانستند . این دقیقا همان چیزیست که آقای مهاجرانی سعی در ماست مالی کردن آن دارد . و حال که ولایت بیش از همیشه در جایگاه ضعف و انحطاط است ، تلاش میکند که خاک در چشم عروس زیبای حقیقت بپاشد یا اینکه از دور سنگ به طرف ماه پرتاب کند ! از طرف دیگر بعد از ۲۵ بهمن ماه سخنگویان موسوی و کروبی ، آقایان اردشیر امیر ارجمند و مجتبی واحدی و تشکیلات راه سبز امید از مردم خواستند که برای ۱ اسفند به خیابانها بیایند . یعنی آنها شعارهای ساختار شکن مردم را در ۲۵ بهمن نشنیده بودند ؟؟ چرا شنیده بودند . به نظر من موسوی و کروبی تا به این لحظه بر همان عهدی که با مردم بستند ایستاده اند و حاکمیت را هر چه که باشد حق مردم میدانند و این بسیار جای خرسندی است . اصل برای ما اینست که رهبرانی داریم که در کنار مردمند . و تا به اینجا نشان داده اند شایستگی راهبری جنبش را دارند . در برنامه پارازیت آقای دباشی حرف بسیار زیبایی زد . او گفت : در این ۳۲ سال گذشته جمهوری اسلامی اوپوزیسیون هایی به وجود آورده است که هماند خود او فکر میکنند . باید گوشها را تیز و چشمها را باز کرد . نکند که بجای آزادی و دموکراسی ، انقلاب اسلامی دومی را به ریشمان ببندند ! طبيباني كه در بالين مايند / به عزرائيل دلآلي نمايند / طبيبان وطن زين ساز و اين برگ / نميسازند معجوني بجز مرگ .
Filed under: میرحسین موسوی، ولایت فقیه، کروبی، آیت الله خامنه ای، جمهوری اسلامی، جنبش سبز، سیاسی | Tagged: مهدی کروبی، میرحسین موسوی، ۲۵ بهمن، جنبش سبز، حقوق بشر، علی خامنه ای، عطا الله مهاجرانی | 10 Comments »