تیغ اره ای که به رهبری فرو شد

بعد از پروژه آخوندی – روسی کودتای ۸۸ توپ همچنان در زمین نایب ولی عصر در گردش است و انگشت تمامی اتهامات و تجاوزات و قتلها و زندانها به سوی سید علی خامنه ای و ولیعهد ناخلفش مجتبی نشانه گرفته شده است . احمدی نژاد هم تا به اینجای کار از این فرصت استفاده لازم را برده و از طرفی در بی ثبات سازی جایگاه وی کوشش میکند و از طرف دیگر خود را به عنوان منجی و نگاهدارنده تاج و تخت آغشته بخون خامنه ای میداند .

.
امروز هم که کیک سرنگونی به تنبان ولایت افتاده است احمدی نژاد سعی داشت که آخرین سنگر ولی فقیه در دولت را هم فتح کرده و بیرق پیروزی را بر در آن سرا نیز بکوبد ، که با حکم حکومتی خامنه ای مواجه شد . حکم حکومتی آخرین آس در دست دیکتاتور بود که البته روی یازده فرونشست و ریش آقا را سوزانید ! از هر طرفی که به موضوع نگاه کنیم استفاده از حکم حکومتی چندان باب میل او نبود ، او نمیخواهد تضاد ولایت و دولت در نزد مردم قابل رویت باشد ، او نمی خواهد که طرفدارانش آن چیز را که ۳۰ سال است از رادیو ها و تلویزیون های بیگانه شنیدند ، به صورت علنی مشاهده کنند . به همین خاطر در سخنرانی بعد از ابقای مصلحی در وزارت اطلاعات ، چندین بار خود را حقیر خواند و بارها اعلام کرد که در نظام وظایف تعیین شده است و هر کسی کار خودش را انجام میدهد ، و فقط در بعضی موارد رهبری دخالت میکند . البته همه میداند که نصب و عزل وزرا بر طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی از اختیارات رییس جمهور است و دخالت رهبری یعنی تجاوز به قانون اساسی ! حال شاید بهتر بتوان فهمید که چرا حتی شعار اجرای بی تنازل قانون اساسی از طرف او با مشت و گلوله و حصر خانگی روبروست .
.
و اما احمدی نژاد دوباره این فرصت را پیدا کرد که تمامی ناکارمدی دولت ، پروژه شکست خورده یارانه ها و صد ها مورد دیگر را به رهبری نسبت دهد و همچنان به خیال خود از مرکز بحران بدور باشد . پس تا به اینجای کار احمدی نژاد پیروز میدان بود . برکناری ۳ وزیر هم دقیقن بعد از حکم حکومتی نوشاندن جام زهر به ولایت بود ، یا به تعبیر دیگر تیغ اره ای که به او فرو شد . چه داخل برود و چه خارج حکمش کاملا معلوم است .
.
رهبری دو راه بیشتر ندارد .
۱) حکم حکومتی دوم یا به عبارتی دخالت مکرر در قانون اساسی که اگر چنین باشد کم هوش ترین انسانها یعنی طرفداران ولایت هم خواهند فهمید که شکاف بین رهبری و دولت با این ماله کشی ها پر شدنی نیست . و نایب امام زمانی که شام را از بهشت برایش میآورند چطور نسنجیده بعد از کودتا مهر تایید خود را بر پیشانی احمدی نژاد کوبیده است . آیا مردم از خود نمیپرسند که این چه رابطه ای است که در طول ۱۰ روز نیاز به دو حکم حکومتی دارد ؟
.
۲) سکوت در برابر احمدی نژاد یا به عبارتی قبول شکست و پیروزی احمدی نژاد . یعنی قدرت گرفتن احمدینژاد و بی آبرویی برای خامنه ای حتی در بین خواص بی بصیرت !
.
نه تنها خامنه ای بلکه کمتر سیاستمداری پیش بینی میکرد که کودک سر راهی جمهوری اسلامی ( احمدی نژاد ) تا بدانجا پیش رود که رسوایی نظام را نقل کوچه بازار کرده و آنچنان بی عصمتش کند که دیگر امیدی به آینده اش هم نباشد . حال خامنه ای هر چه میخواهد مردم را به بوق های تبلیغاتی و ایادی استکبار جهانی حواله دهد ، غافل از این که بوق همان احمدی است که رسوایی ولایت را از سر تنگ داخل کرده و از سر گشادش خارج میکند !